تولد مامان
دیروز تولد مامان بود پسرگلم ،شما خیلی خوشحال و خندون بودی و مرتب میگفتی پس کی تولد میشه . پس کیک کو ؟ هی شادی میکردی رفتی از توی سی دی های خودت آهنگ تولدت مبارک رو آوردی و برام گذاشتی . بعدش هم کلی با اون آهنگ رقصیدی . انگار مسئول برگزاری تولد بودی . منتظر یه جشن درست و حسابی و کلی مهمون بودی . گفتی : مامان بیا این تابلوی منو بزن به دیوار مهمونا میان اتاقم قشنگ باشه .( اما ما که مهمونی نداشتیم ) گفتی پس زنگ بزن حنانه یگانه بیایند اینجا ( اما اونها هم نبودن میخواستن برن فضل آباد) بعد از نهار من و تو دو تایی رفتیم کیک خریدیم . کیکم رو خودت انتخاب کردی ( یکم بچه گونه است تزییناتش ) اونقدر که ذوق داشتی هی یواش...
نویسنده :
مامان
8:06